تعیین سطح بهینه سفارش کالا بوسیله بسط نظریه کلاسیک eoq (مطالعه موردی: رستوران های زنجیره ای)

امروزه یکی از مشکلات اساسی در موسسات صنعتی و بازرگانی نبود افراد متخصص در زمینه انبارداری و مدیریت کنترل موجودی است. تعداد محدودی از موسسات تولیدی هستند که کمو بیش به اهمیت کنترل مواد و کالاها و استفاده از سیستم های کنترل موجودی انبار بعنوان ابزاری مدیریتی واقفند و اقداماتی جهت برقراری آن نموده اند. خصوصا در مجموعه رستوران های زنجیره ای که تجربه مدیریت آن به صورت متمرکز در این کشور عمری نه چندان بلند دارد، این چالش به چشم می آید. در این تحقیق سعی شده است اقلام پر تحرک مجموعه رستوران های زنجیره ای پدر خوب شناسایی شده و با تعریف سطح بهینه سفارش کالا ( eoq ) ،میزان کمی سفارش، تغییر و اصلاح شود. با توجه به اینکه اکثر کالاهای مصرفی جزء مواد فاسد شدنی بودند، نظریه کلاسیک eoq جوابگو نبوده و نتایج حاصله توان پاسخگویی نیاز مجموعه ذکر شده را نداشت. لذا از بسط نظریه کلاسیک eoq استفاده شد که در آن فرضیات اساسی مدل میزان اقتصادی سفارش مورد بازنگری قرار گرفت و تعدیلات لازم در این خصوص به عمل آمد. در ادامه با تعیین سطح کمینه و بیشینه این میزان برای هر کالا،این نظریه توانست برای کلیه کالاها مخصوصا کالاهای فاسد شدنی به عنوان یک نظریه کارآمد شناخته شود که علاوه بر جلب نظر کارشناسان مجموعه زنجیره ای پدر خوب، توانست صرفه جویی های لازم را نیز بهمراه داشته باشد.